پاییز رفت .....

ساخت وبلاگ

 

پاییز رفت و خاطراتش به جا ماند ، آن برگ های زرد و وفای شبها ، 

نم نم باران و غروب عاشقان

نفسهای آخر پاییز که میرسد ، دلتنگی باز می آید ، 

دوباره دلم هوای قدم زدن ها میکند و خاطرات به سراغم می آید

چه بی صدا می آید و غوغا میکند و تنها میرود،

 بعد از آن نوای تلخ زمستان در پشت پنجره دلها صدا میزند

برای من که غرق در پاییزم ، غروبش پر از حسرت است....

در باورم نیست که پاییز دوباره از کنارم رفته است...

دوباره یک سال انتظار ؟ تمام دلخوشی من همان نیمکت و همدمم برگهای خسته بود

تمام دلخوشی ام خزانی بود که باورم داشت ، همراه با دلم بود و همصدا با نفسهایم

 

کلبه ارزوی من...
ما را در سایت کلبه ارزوی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yosefx7o بازدید : 40 تاريخ : سه شنبه 3 دی 1398 ساعت: 23:37